وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا

وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا

یادم نمی رود که همه عزتم تویی
من پای سفره تو شدم محترم حسین ع
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ع ...

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

برنامه «دیروز، امروز، فردا» شب گذشته به بررسی ابعاد مختلف نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپایی با حضور صادق خرازی، سفیر سابق ایران در فرانسه و محمد مرندی، استاد دانشگاه و تحلیل‌گر سیاسی پرداخت. در این برنامه با عمادی مدیر اتاق خبر پرس تی وی و راندی شکسپیر کارشناس و فعال سیاسی انگلیسی ارتباط تلفنی برقرار شد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)،خرازی در ابتدای این برنامه گفت: این نامه در مقطع بسیار مهمی و بسیار دقیق و حساس مطرح شده است. ما باید ابتدا پیام نامه را درک کنیم و بعد به بررسی این نامه که یکی از پیامهای مهم دینی رهبر ایران و مسلمانان جهان است بپردازیم.

وی افزود: این نامه مخاطبان مشخصی را مورد هدف قرار داده است. در این نامه گرفتاری امروز دو جامعه شرق و غرب کاملا مطرح شده است و سرچشمه‎های ناب اسلام را مورد توجه و سفارش قرار داده است. درحالی که این نامه پیام دردمندانه‎ای است، پرسش‎های جدیدی برای مردم جهان مطرح کرده است که طرح آن‌ها نیازمند شناخت فعل و انفعالات جهانی در دو دهه اخیر است.

سفیر سابق ایران در فرانسه تاکید کرد: مقام معظم رهبری خیلی صمیمانه درخواستهایی را مطرح کرده است که یک نوع واقع بینی را مطرح می‎کند و خطرات پیش روی جوانان امروز را گوشزد می‎کند. این نامه با اشاره به مشکلات جوان مسیحی و مسلمان راه حقیقی اسلام را نشان می‌دهد و بعد نتیجه گیری کوتاهی را مطرح می‌کند. گرچه این نامه دو صفحه است اما یکی از مهمترین پیام‌های یک رهبر دینی به مردم است که می‌تواند تاثیرات کوتاه، میان و بلند مدت داشته باشد به این شرط که سیاست‌گذاری‌های دقیقی در رفتارهای دیپلماتیک و ارتباط های جهانی انجام شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۳

معلوم شد زمان مخاطبۀ مستقیم با جوانان غرب فرا رسیده

  • نامه‌ای که اخیراً مقام معظم رهبری خطاب به جوانان غربی نوشتند، واقعاً یک احساس فتح و ظفر در ما ایجاد می‌کند. یک احساس غرور و قدرت در ما ایجاد می‌کند. این پیام نشان می‌دهد که «الان زمان آن رسیده است که رهبر انقلاب، مستقیماً جوانان اروپایی را مورد خطاب قرار دهند» و این خیلی معنادار است. و البته معلوم است که آنها هم به این پیام مهم توجه خواهند کرد.

نوع دعوت به حقّ در این پیام، بسیار مقتدرانه است / حقّ آن‌قدر آشکار شده که می‌فرماید: خودتان بروید ببینید اسلام چیست؟

  • آن‌چیزی که در این نامه خیلی اهمیت دارد این است که الان زمان این نامه فرا رسیده بود که رهبر انقلاب اقدام به نگارش آن فرموده‌اند. ولی آن‌چیزی که مهمتر است این است که نوع دعوت، یک دعوت فوق‌العاده مقتدرانه برای حقّ است. شما ببینید مقام معظم رهبری از چه موضع اقتداری این پیام را صادر کردند. جملات این نامه را بخوانید که زیباترین سرود دوران غیبت و غربت حقّ است. ایشان در فرازی از این نامه می‌فرماید: «من اصرار نمی‌کنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه می‌گویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود» حتی ایشان در این پیام توضیح نمی‌دهند که «اسلام چیست؟» بلکه می‌فرماید خودتان بروید مطالعه کنید تا بفهمید اسلام چیست؟ این یعنی حقّ آن‌قدر آشکار است که هر کسی خودش می‌تواند آن را بفهمد.
  • همین مقام معظم رهبری قبل از انقلاب به عنوان یک روحانی باید با صد تا مقاله -و سخنرانی- برای جوانان ایرانی توضیح می‌دادند که اسلام چیست؟ ولی الان برای جوانان جهان هم نیازی به توضیح در این‌باره نمی‌بینند. قبل از انقلاب سخت بود که شما برای مردم جابیندازید که در اسلام ما عقلانیت وجود دارد یا اینکه اسلام مخالف علم نیست! یعنی سخت بود که شما حقانیت دین را جابیندازید و برای مردم توضیح دهید که این دین، خرافات نیست! ولی الان همین عالمی که قبل از انقلاب در مشهد، باید می‌نشست با تفصیل، نقشۀ مفاهیم قرآن را می‌نوشت و درس می‌داد و آن مباحث را تبدیل به کتاب می‌کرد و کتابش را توزیع می‌کرد تا نقش کلی دین را بر اساس آیات قرآن توضیح دهد، الان نیازی احساس نمی‌کنند که همان را برای جهانیان توضیح دهد. لذا می‌فرماید: «خودتان بروید بخوانید تا ببینید اسلام چیست؟» ببینید حقّ چقدر آشکار شده است و چقدر قدرت پیدا کرده است که یک رهبر دینی این‌طور صحبت می‌کند.
  • شما باور می‌کنید که بسیاری از کتبی که الان داریم و در جهت تبیین دین نوشته شده است، الان دیگر به آنها نیازی نیست و برای یک جوان کاملاً ناآشنا کافی است که قرآن و نهج‌البلاغه و زندگی پیامبر اکرم(ص) را بخواند؟! واقعاً همین‌طور است و ما در یک چنین زمانه‌ای داریم زندگی می‌کنیم.
  • ببینید چقدر حقّ آشکار شده است... «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»(فتح/28) همین که انسان‌ها با مطالعۀ قرآن و زندگی پیامبر اکرم(ص) خودشان بتوانند حقیقت را دریافت کنند، به معنی ظهور و چیرگی دین حقّ است. یعنی آن‌قدر سیاهی و تباهی عالم را گرفته است که تمیز دادن نور از تاریکی و تشخیص روز از شب، اصلاً کار سختی نیست. دوران ظهور یعنی همین.
  • در این نامه، حتی رهبر انقلاب نگران نیستند که اگر آنها  مستقیم به سراغ قرآن بروند، یک‌وقت دچار تفسیرهای غلط شوند. آن‌قدر حقّ آشکار شده است که می‌دانند اگر آنها به سراغ قرآن بروند، غالباً تفسیر صحیحی از آیات قرآن پیدا خواهند کرد. شاید اگر ما بودیم، می‌گفتیم: «بهتر بود که ایشان توصیه می‌کردند که جوانان غرب مراقب باشند که تفسیر ارهابی یا تکفیری از قرآن پیدا نکنند!» ولی گویا نیازی به همین توصیه نیز نبوده است. یعنی حقّ آن‌قدر ظهور پیدا کرده است که نیازی به همین توضیح نیز احساس نشده است.

امام صادق(ع): به سراغ جوانان بروید، آنها زودتر به‌سوی خیر حرکت می‌کنند

  • این نامۀ مقام معظم رهبری به جوانان اروپایی و آمریکایی، انسان را به یاد آن کلام امام صادق(ع) می‌اندازد که به یکی از یاران خود فرمودند: «به سراغ جوانان بروید، آنها زودتر حقّ را دریافت می‌کنند و به سوی خیر حرکت می‌کنند؛ عَلَیْکَ بِالْأَحْدَاثِ‏ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ‏ إِلَى کُلِّ خَیْر»(کافی/8/93)
  • رهبر انقلاب نیز همین کار را انجام داده‌اند. ایشان در فرازی از نامه می‌فرماید: من شما جوانان را مخاطب خود قرار می‌دهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ ملّت و سرزمین‌تان را در دستان شما می‌بینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلب‌های شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم.

وظیفۀ ما در قبال این پیام چیست؟

  • حالا ما باید ببینیم وظیفۀ ما در قبال این پیام چیست؟ یکی از وظایفی که این پیام برای ما تعریف می‌کند «آمادگی برای بیدارسازی دیگران» است. هر یک از شما باید ببینید که در این زمینه چه کمکی می‌توانید انجام دهید؟
  • در زمان دفاع مقدس، وقتی بچه‌ها داشتند به خط مقدم اعزام می‌شدند، بعضی‌ها که برای بدرقه و خداحافظی آمده بودند، نمی‌توانستند تحمل کنند که دوستان‌شان به جبهه بروند، و آنها در شهر بمانند. لذا همان‌جا تصمیم می‌گرفتند که به جبهه بروند. آیا در میان ما کسی هست که ببیند، نیروهای ما سوار ماشین می‌شوند که بروند به خط بزنند، ولی او فقط تماشا کند و دعاگو باشد؟! حالا رهبر ما به خط زده است؛ شما نباید رهبرتان را در این عرصه تنها بگذارید. بلکه باید فداکاری بیشتری در این میدان انجام دهید. این ابلاغ، وظیفۀ شبانه‌روزی ماست و این کار واقعاً افتخارآمیز است.
  • چند سالی است که افق نگاه رهبر انقلاب، در منطقه است و بعضاً متوجه جهان است. یک‌بار فرمودند که اگر این اروپایی‌ها بدانند که ریشۀ مصیبت‌های آنها زیر سرِ این صهیونیست‌هاست، با این صهیونیست‌ها چه‌کار خواهند کرد! وقتی رهبرمان این را گفتند، ما باید سعی می‌کردیم این واقعیت را به اروپایی‌ها منتقل کنیم. اما چند نفر از ما برای روشن‌گری در این زمینه فعالیت کردیم؟!

چرا الان زمان آن رسیده که می‌شود با جوانان غربی سخن گفت؟/ دوران هواپرستی پایان یافته است

  • چرا الان زمان آن رسیده است که می‌شود با جوان اروپایی و آمریکایی سخن گفت؟ مهمترین دلیلش این است که دوران لذت‌پرستی پایان یافته است. حتی پُر بودن جهان از ظلم و جور هم آن‌قدرها زمینۀ گفتگو را فراهم نمی‌کند. صِرف وجود ظلم انسان‌ها را وادار نمی‌کند که به حقیقت پی ببرند. صِرف وجود ظلم، حقیقت را تقویت نمی‌کند، بلکه هر نوع ابزاری را برای مقابله با ظلم تقویت خواهد کرد؛ نه فقط ابزار گفتگو و تحقیق و مطالعه برای پی بردن به حقیقت.
  • در طول تاریخ خیلی از ملت‌ها با ستم نابود شدند، ولی لزوماً با معرفت نسبت به حقیقت، سعادتمند نشدند. آن‌چیزی که-خیلی مهمتر از ظلم- دارد زمینه را برای روشن شدن و پذیرفتن حقیقت پدید می‌آورد؛ این است که دوران هواپرستی به سر رسیده است.
دریافت فایل صوتی استاد پناهیان 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۰۴
1393/11/04
تأملی بر پیام رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif پیام رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، واکنش‌های متعددی را در رسانه‌ها و محافل آکادمیک به دنبال داشت. به‌عنوان نمونه پایگاه خبری فارین پالیسی (Foreign policy) در گزارشی این پیام را «غیرمنتظره» دانست و نوشت: «[آیت‌الله] خامنه‌ای در نامه‌ای بسیار غیرمعمول از جوانان اروپا و امریکای شمالی خواسته برای شناخت اسلام قبل از محکوم کردن آن تلاش کنند.» شاید بتوان گفت یکی از مهم‌ترین وجوه این پیام، دعوت عمومی و به‌طور خاص جوانان برای «تفکر» و «گفت‌وگو» پیرامون وضع کنونی جهان و شناخت درست از دین اسلام است. دکتر شهاب اسفندیاری، عضو هیأت‌ علمی دانشگاه هنر در یادداشت زیر، ابعاد بیشتری از این پیام را مورد بررسی قرار داده است.‬‌

* تصویرسازی‌های دروغین از مسلمانان
در روز هفتم ژوئیه ۲۰۰۵، چهار سال پس از واقعه‌ی ۱۱ سپتامبر، چهار انفجار انتحاری در چند نقطه از شهر لندن انجام شد که به کشته شدن ۵۲­ نفر و زخمی شدن بیش از هفت‌صد نفر انجامید. پلیس انگلستان طراح و عامل اصلی این بمب‌گذاری را فردی به نام «محمد صدیق‌خان» اعلام کرد؛ جوانی اهل شهر لیدز که والدین او چند دهه قبل به انگلستان مهاجرت کرده بودند. وقتی شبکه‌ی الجزیره تصویر فیلم ویدئویی او را در حال بیان انگیزه‌هایش از انجام این عملیات پخش کرد، بیش از محتوای سخنان تند او علیه دولت‌های غربی، لهجه‌اش برای مردم انگلستان شگفت‌انگیز و تکان‌دهنده بود. او با لهجه‌ی غلیظ یورکشایری صحبت می‌کرد و اگر تصویر او نبود، این صدا با صدای یک جوان انگلیسی هیچ تفاوتی نداشت. این «تروریست» با الگوی همیشگی تصویر «تروریست‌های عرب/مسلمان» در روایت‌های کلامی و تصویری غربی که از «خارج» برای انجام عملیات به خاک این کشورها می‌آمد، تفاوت داشت. او بیگانه‌ای از بیرون نبود، بلکه یکی از درون بود. «دیگری» نبود، از «خود» بود. پلیس انگلستان با اشاره به سفر او به پاکستان و افغانستان و حضورش در پایگاه‌های القاعده، واژه‌ی جدیدی برای توضیح این پدیده به کار برد: «فرایند رادیکال شدن» (Radicalization).
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۵۳
با پیام رهبر انقلاب به جوانان غرب، مرحلۀ جدیدی در انقلاب اسلامی رقم خورد/ الان فصل جدیدی از فعالیت برای شما جوانان آغاز شده/ با این پیام، فرصت بسیار مناسبی برای شما پدید آمده/نباید رهبرتان را در این عرصه تنها بگذارید./ این شعار را در عمل اثبات کنید که: «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۰۵
بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.
سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه،تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّنعلمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.

سیّدعلی خامنه‌ای
۱۳۹۳/۱۱/۱
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۵۳

حجم: 2.86 مگابایت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۲

دومین یادداشت حجت الاسلام علیرضا پناهیان با عنوان «سبک زندگی منفعلانه با موبایل» در پایگاه اطلاع‌رسانی بیان معنوی منتشر می‌شود. در بخشی از این یادداشت آمده است: «آنچه مهم‌تر از رفتارهای خوب و بد ماست، عادت‌هایی است که این رفتارها در ما به جای می‌گذارند. بدترین قسمت یک رفتار بد، عادت بدی است که در ذهن و روحیۀ ما به جای می‌گذارد؛ و بهترین قسمت یک رفتار خوب عادت خوبی است که در ذهن و روحیۀ ما به جای می‌گذارد.» یادداشت حجت استاد پناهیان را در ادامه می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی وقت‌ها ما متوجه برخی جزییات مهم نیستیم و تذکرات کلی، ما را به نتیجۀ رفتاری مورد نظر نمی‌رساند. لذا باید به جزییات پرداخت و به دستورالعمل‌های روشنی دست یافت تا زندگی ما را از خطرات مهم نجات بدهد. چه دل‌های باصفا و اندیشه‌های قوی فراوانی که با بی‌دقتی در جزییات، تمام فرصتها و قوای خود را برای رشد کافی از دست می‌دهند و پس از یک عمر آرزومندی برای رسیدن به قله‌های کمال و موفقیت از حداقل توانایی‌ها هم بازمی‌مانند. یکی از عوامل مهم رشد یک انسان دقت در نوع رفتارهایی است به صورت روزمره انجام می‌دهد و سبک زندگی او را تشکیل می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۳ ، ۲۰:۵۲

موضوعات مطرح شده در این سخنرانی : عدم بیان مسائل لازم به دلیل حیای نادرست؛ خلط ازدواج و عشق؛ عدم شناخت زن و مرد از ویژگی های یکدیگر در ابعاد مختلف؛ تعریف نادرست از زندگی موفق؛ سئوال در خواستگاری؛ ازدواج خویشاوندی ؛ ازدواج و تحصیل؛ سن ازدواج و ...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۳ ، ۲۱:۲۹

از دیدار امام برمی گشت. رفته بود توی فکر، امام خواب دیده بود عبایش سوخته، به بهشتی گفته بود مواظب خودتان باشید. می گفت از امام پرسیدم چرا؟ جواب داده بود: آقای بهشتی شما عبای من هستید.

*

یه واحد درست کرده بود برای مطالعات انسانی و تربیتی. می گفت پس از مدتی به اصل رسیدیم. اینکه نمی شود آینده یک دانش آموز را با استفاده از تجارب قبلی دانش آموزان دیگر پیش گویی کرد. می گفت: هر بچه خودش یک کتاب خاصه. یه کتاب سربسته که باید همون رو خوند.

*

از بهشتی پرسید: روحانی هم می تونه تو شورای شهر بره؟ گفت: روحانی همه جا می تونه بره، به شرط اینکه علم اون رو داشته باشه نه اینکه تکیه اش به علوم حوزوی باشه. گفت: صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هرکاری رو نمیده.

*

"روحانی با مردم و در مردم زنده است و بدون آنها مرده" اینها را گفت و گفت: خدمت بی منت و گره گشایی؛ اینهاست که مردم از روحانی می خواهند. می گفت: روحانی و مردم مثل ماهی و آبند. ماهی بدون آب می میرد.

*

خیلی سعی کرد جلوی غیبت کردنش رو بگیره ولی طرف اصرار داشت هرطور شده جلوی بهشتی غیبت کنه. می گفت کلی علیه شما حرف می زند و اینطور و اونطوره. بهشتی گفت:

دی در حق ما کسی بدی گفت

دل را ز غمش نمی خراشیم

ما نیز نکویی اش بگوییم

تا هردو دروغ گفته باشیم

*

خواهر تازه رسیده بود که دید عبا و عمامه و عطر و خلاصه آماده مهمونیه. پرسید: مزاحم شدم بیرون می رفتید؟ گفت: این برنامه مرتب منه. امشب قراره از اتاق علیرضا دیدن کنم.

می رفت اتاق بچه ها، خیلی رسمی و با احترام، اون شب پسر، میزبان پدر بود.

*

وارد خونه که می شد اول می رفت سراغ خانم. سلام! خسته نباشید، زحمت کشیدید! کار هر روزش بود. می گفت: همش تو خونه نمون، افسرده می شی. از خانه بیرون برو.

*

گفتند حالا که "مرگ بر شاه" همه گیر شده، شعار جدید بدیم. "شاه زنازاده است. خمینی آزاده است". آشفته شده بود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمی شود به بام سعادت حلال رسید.

*

هر ماه یه بخش از حقوقش رو گذاشته بود برای خانم. می گفت هرچی می خواهید برای خودتون بخرید ولی ببخشید کمه، این توان امروز منه، جبران می کنم. مرتب گوشزد می کرد خونه داری در اسلام جزو وظایف زن نیومده. اگر زن ها کار فیزیکی، تعلیم و تربیت بچه رو انجام میدن این لطف، فوق العاده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۳ ، ۱۵:۵۱
جوانی نزد شیخ حسنعلے نخودکی آمد و گفت : سـه قفل در زندگی ام وجود دارد و سـه کلید از شما مےخواهم. قفل اول اینست کــه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم. قفل دوم اینکــه دوست دارم کارم برکت داشته باشد. قفل سوم اینکـه دوست دارم عاقبت بخیر شوم. شیخ فرمود : براے قفل اول نمازت را اول وقت بخوان. براے قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. براے قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان. جوان عرض کرد: سـه قفل با یک کلید ؟! شیخ فرمود : نماز اول وقت « شاه کلید » است !
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۹:۳۰