وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا

وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا

یادم نمی رود که همه عزتم تویی
من پای سفره تو شدم محترم حسین ع
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ع ...

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۴۰ مطلب با موضوع «تعلیم وتربیت» ثبت شده است

  • اگر یک آقاپسری، مرد بسیار قوی‌ای بشود، بعداً درسش هم خوب می‌شود، بعداً اخلاقش هم خوب می‌شود، نظمش هم خوب می‌شود. اول باید آقاپسرها را به‌سرعت تبدیل کرد به مردان بسیار قوی و بزرگ؛ مردانی که مدرسه را اداره می‌کنند، مردانی که خانه را اداره می‌کنند، آن‌وقت اخلاق‌شان هم خیلی شیک و با بزرگواری و گذشت و انصاف خواهد شد.
  • شما وقتی دیپلم می‌گیرید، حدود سنّ هجده‌سالگی است. امام صادق(ع) می‌فرماید: تا سن هجده‌سالگی کافی است برای اینکه انسان به بالاترین مدارج کمال برسد، و دیگر در بقیۀ عمر، می‌تواند خودش را حفظ کند و به‌صورت دیگری تکامل پیدا کند.
  • من به پدر مادرهای محترم خبر بدهم که در روایت هست، سن کمال برای انسان، هجده سالگی است(وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ  فَقَالَ تَوْبِیخٌ لِابْنِ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً؛ من‌لایحضره‌الفقیه/1/186) خیلی جاها که ما این سؤال را از مردم می‌پرسیم، می‌گویند: چهل سالگی است. در حالی که امام صادق(ع) می‌فرماید: هجده سال کافی است برای اینکه انسان به عالی‌ترین درجات برسد، انسان از کِی باید خودش را مسئول بداند؟ از چهارده‌سالگی.
  • ما اگر این ویژگی‌های شخصیتی-مثل مسئولیت‌پذیری و مقاوم بودن- را در بچه‌ها تقویت کنیم، هیچ نگرانی‌ای نسبت به دینداری بچه‌ها نداریم. مدرسۀ خوب، مدرسه‌ای نیست که مدام به بچه‌ها دعا و قرآن و نماز یاد بدهد! مدرسه‌ای است که پسرها را مرد بار بیاورد، و دخترها را خانم؛ دخترها هم باید شخصیت‌های قوی و استواری داشته باشند.
  • پدر مادرهای محترم بدانند، امروز یکی از مشکلات ما این است که بچه‌های ما زندگی طبیعی ندارند. بچه در زندگی روستایی و کشاورزی، با پختن نان که چقدر سختی دارد، آشنا می‌شود، می‌بیند که چندین ساعت طول می‌کشد تا یک‌دانه نان پخته شود. در حالی‌که بهترین غذاها-مثلاً کباب- خیلی راحت پخته می‌شود. و بعد شما به این بچه می‌خواهید بگویید: قدر نان را بدان! اسراف نکن! نانی که زنگ می‌زنید از سوپرمارکت سرِ کوچه آورده‌اند، این بچه دیگر به‌طور طبیعی حرمت نان را نمی‌داند. الان دیگر بچه‌ها خیلی کمتر حتی سرِ صف نان می‌ایستند!
  • ما باید اول جوان‌هایمان را به یک شخصیت‌های استوار تبدیل کنیم. فکر می‌کنم سرِ این اهداف بین خانه و مدرسه باید یک توافق‌نامه‌ای امضاء بشود تا خانه و مدرسه با هم همکاری کنند. اگر در خانه به روالِ مدرسه عمل نشود، بچه‌ «دو آب و هوایی» می‌شود، و از نظر تربیتی صدمه می‌خورَد. خانه و مدرسه باید با هم همکاری کنند و خصوصاً مادرها باید در جریان تربیت بچه‌ها در مدرسه باشند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۰:۲۲

د

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۴۷

آرامش در زندگی مشترک یک اصل بسیار مهم است. قرآن هم هدف اصلی ازدواج را رسیدن به آرامش مطرح می‌کند. لذت و شادی، عشق و محبت، رشد و شکوفایی، همگی  در سایۀ آرامش بدست می‌آیند. 

لذا زوجین قبل از هرچیز باید به همدیگر آرامش بدهند و مراقب حفظ آرامش در محیط خانوده باشند. مثلا قبل از بیان هر گونه انتقاد از یکدیگر، قبل از مطرح کردن خواسته‌های خود از طرف مقابل، و قبل از هرگونه گفتگو، باید فکر کنیم که هرکدام از اینها را چگونه انجام دهیم که آرامش همدیگر را به هم نزنیم.

ما قبل از اینکه حق خودمان را به دست بیاوریم، قبل از اینکه به فکر اصلاح طرف مقابلمان باشیم، قبل از اینکه به فکر هر نوع بهبودی در وضع زندگی باشیم، باید در اندیشه حفظ آرامش همدیگر باشیم. مثلاً اگر ما خطایی از همسرمان یا از بچه خودمان ببینیم، ابتدا باید حواسمان باشد که آرامشش را به هم نزنیم، آنگاه برنامه‌ریزی برای اصلاح را شروع کنیم. یا مثلاً اگر می‌خواهیم نیاز یا درخواستی از طرف مقابل مطرح کنیم، اول باید به فکر این باشیم که آرامش او را به هم نزنیم.

زوجین قبل از هرچیز باید مراقب آرامش هم باشند و به همدیگر آرامش بدهند!

انتظار دیگر ما از یک زندگی مشترک این است که ما را به محبت و عشق برساند، در حالی که اگر به آرامش برسیم، محبت هم در زندگی فراوان‌تر می‌شود و راحت‌تر بدست می‌آید. زیرا آرامش بستر رویش محبت است. اگر انسان‌ها آرام باشند، آنگاه بهتر خواهند توانست به یکدیگر محبت پیدا کنند.

زوجین قبل از هرچیز باید مراقب آرامش هم باشند و به همدیگر آرامش بدهند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۴۳

آرامشی که در روابط زوجین وجود دارد، تعیین‌کننده‌ترین عامل درجهت تامین آرامش مورد نیاز برای تربیت فرزندان است و بخش دیگر این آرامش در صورتی تأمین می‌شود که پیش از هرگونه اقدام تربیتی و در ضمن آن به این فکر باشیم که آرامش فرزندمان را به هم نزنیم. تردید نکنید بچه‌هایی که اخلاق خوبی ندارند یا از آسیب‌های اخلاقی مثل دروغ‌گویی رنج می‌برند در خانه آرامش کافی نداشته‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۳۸

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۵۷
هر چه حرمت پدر در جامعه و خانواده‌های ما افزایش پیدا کند، برآیند کلی آن این خواهد بود که ظلم در خانواده‌ها کمتر خواهد شد.
هر چه مردسالاری، به معنای منطقی و معقول کلمه، جا بیفتد طبیعتاً برکاتی خواهد داشت. پدری که حرمت داشته باشد، اتفاقاً احساس مسئولیت بیشتری پیدا می‌کند که مبادا ظلم بکند. اگر به یک مرد شریف بگویند: «آقا تو پدر هستی، یعنی رئیس و صاحب اختیار این خانواده‌ای» خیلی خودش را جمع می‌کند، و دیگر ظلم نخواهد کرد.
یهودی‌های صهیونیزم، وقتی می‌خواستند ملت‌های مسیحی را از هم متلاشی کنند، تا بتوانند سرپرستی آن جوامع را به دست بگیرند، یکی از کارهایی که کردند این بود که در جوامع مسیحی «حرمت پدر» را شکستند. گاهی حرمت پدر را به عنوان ظلم به زن، و گاهی  به این عنوان که مقابل خواسته‌های فرزندان می‌ایستند، شکستند.
در افکار عمومی، محبت مادر به فرزند ضرب‌المثل است، اما در احسن القصص قرآن، نمونۀ اعلای محبت، محبت پدر به فرزند است. نکتۀ اصلی داستان سورۀ یوسف، عشق زلیخا به یوسف نیست، بلکه محبّت یعقوب به یوسف است که یعقوب در فراق فرزندش از شدت محبت و فراق او چشمانش سفید می‌شود و بوی پیراهن یوسف را از فرسنگها دورتر متوجه می‌شود و با بوی پیراهنش بینا می‌شود. محبت ابراهیم به اسماعیل نمونۀ دیگری از محبت پدر به فرزند در قرآن است.
حاج آقا پناهیان
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۴۱

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۵۱

چگونه بچه‌ای تربیت کنیم که مورد اعتماد دیگران باشد؟ 
چگونه رفتار فرزند، ویژگی‌های خوب یا بد مادر را لو می دهد؟
مادران چطور می‌توانند کم‌کم تبعیض را از جامعه حذف کنند؟
کمک معنوی اضافه‌تری که مادرها دارند!

استاد پناهیان:

♦ حضرت امام(ره) می‌فرمایند: بچه بیشترین تأثیر را از مادر می‌گیرد. و هیچ کسی به اندازۀ مادر در تربیت بچه موثر نیست. تأثیر مادر از مدرسه و جامعه و صدا و سیما بیشتر است. بعد می‌فرمایند دلیل این تأثیر منحصر به فرد، محبت منحصر به فردی است که بچه به مادر دارد و این محبت را به هیچ‌کس دیگری ندارد. لذا بچه ناخودآگاه تمام رفتارهای مادر را به دقت زیر نظر دارد و آنها را به عنوان یک الگو به خاطر می‌سپارد و تقلید می‌کند. لذا مادرانی که تربیت فرزندشان برای‌شان مهم است، باید به طور مضاعف در رفتارشان دقت کنند. 

♦ مثلاً اگر مادری بخواهد بچه‌ای تربیت کند که فردا یک آدم قابل اعتماد و اتکا باشد، یک مدیر موفق یا یک قاضی عادل باشد، اگر این مادر بین مهمان فقیر و پولدار فرق بگذارد، این بچه بی‌عدالتی و تبعیض را یاد می‌گیرد. مثلاً وقتی یک مهمان فقیر داشت، مامان توی آشپزخانه به بچه بگوید: «اینها هر دفعه مزاحم می‌شوند، همین که هست را ببر جلوشون بگذار»، اما وقتی مهمان ثروتمندی داشت، بگوید «پیش اینها آبرو داریم، آدم‌های مهمی هستند، بیا یک چیز درست حسابی براشون ببریم» بچه اینها را یاد می‌گیرد، تبعیض و بی‌عدالتی را یاد می‌گیرد و بنا به فرمایش حضرت امام(ره): «انسان تا آخر! به همان تربیت بچگى و کوچکى که شده است تا آخر به همان تربیت باقى مى‏ماند؛ مگر یک عوامل بسیار قوى‏اى باشد که او را برگرداند»

♦ لذا اغلب، ویژگی‌های شخصیتی خوب و بد بچه‌ها-در هر سنی! که باشند- بازتاب ویژگی‌های مادرانشان است. اگر این فهم در جامعه‌ای فراگیر شود، مادرها حداقل 2 دلیل، 2 انگیزه و 2 کمک اضافه‌تر برای دقت بیشتر در رفتارهایشان دارند که غیر مادرها ندارند. و حتی مادرانی که بچۀ زیر 7 سال و 14 سال ندارند، تقریباً از این 2 کمک برای رشد معنوی محرومند.

♦ «خدمت مادر به جامعه از خدمت همه کس بالاتر است» (صحیفه امام/ 14 / 196)
♦ «آنکه بهشتی می‌شود، پایۀ بهشتی شدنش از مادر است: الجنة تحت اقدام الأمهات» (امام خامنه‌ای- 5/ 5/ 1384)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۳

رُوِیَ عَن رَسولِ الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: «إِنَّ الغَیرَهَ مِنَ الایمانِ؛[1] غیرت از نشانه های ایمان است. بحث راجع به تربیت بود که تربیت، از غیرت نشأت گرفته و به معنای روش دادن است؛ روش رفتاری و گفتاری. عرض کردم انسان غالباً در چهار محیط ساخته می شود؛ محیط خانوادگی، آموزشی، شغلی و رفاقتی و فضای پنجمی هم هست که حاکم بر آنها است و در آینده به آن اشاره خواهم کرد. بحث ما به محیط آموزشی رسید و گفتیم در باب محیط آموزشی آیات و روایات متعدّدی وجود دارد که تعلیم را در کنار تربیت مطرح کرده است و هیچ گاه نمی شود تعلیم بدون تربیت باشد. تفکیک بین این دو مورد یعنی بین تعلیم و تربیت ممکن نیست. یعنی هر تعلیمی، یک نوع تربیت را همراه دارد. در جلسه گذشته آیات و روایات را مطرح کردم و دیگر تکرار نمی کنم.

به این جا رسیدیم که مقطع زمانی تعلّم و آموزش، یعنی از هفت سالگی تا بیست و یک سالگی، که مسأله آموزش و یادگیری در آن دوره مطرح است، مقطعی است که اثرگذاری تربیتی اش بر روی انسان بیش از مقاطع دیگر عمر او است. در روایت هم این مطلب بود و گفتیم که از طرفی هم اگر رابطه بین «استاد و شاگرد» و «معلّم و دانش آموز»، همراه با چاشنی محبّت باشد که غالباً هم این طور هست، وقتی با احساس تفوّق و برتری علمی آمیخته می شود، اثر تربیتی استاد بر روی شاگرد تشدید می شود.

گام اوّل: دقّت در معلّم

در این جلسه وارد مسأله رابطه بین «استاد و شاگرد» و «معلّم و متعلّم» می شوم که همین روند در معارف نیز هست. این مطلب را با یک روش خاص و به صورت فهرست وار عرض می کنم. در معارفمان روی «معلّم» خیلی تکیّه شده است، که انسان باید در انتخاب معلّم مراقب باشد. این نیست مگر برای اینکه همیشه تعلّم همراه با تربیت است. در ذیل این آیه شریفه «فَلْینْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ»[2]روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمودند: «عِلْمُهُ الَّذِی یأْخُذُهُ عَمَّنْ یأْخُذُهُ»[3]مُراد از این که انسان در خوراکش دقّت کند، این نیست که انسان به لقمه ای که بر می دارد، نگاه کند که دارد چه می خورد! مثلاً ببیند موادّش چیست، چه ویتامین هایی در آن هست و امثال اینها؛ بحث شکم مطرح نیست! بحث این است که: «عِلْمُهُ الَّذِی یأْخُذُهُ عَمَّنْ یأْخُذُهُ»؛ یعنی به علمی که دارد می آموزد نگاه کند که از چه کسی دارد می آموزد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۳۱

همیشه فکر کرده ایم چگونه یک تشکیلات را باید بسازیم. ولی شاید تا به حال به این نکته فکر نکرده ایم که چگونه می‌شود یک تشکیلات را از بین برد. در حالیکه دشمن این شیوه ها را به خوبی می داند و به آن عمل می کند. دانستن برخی نکات در زمینه انهدام یک تشکیلات علاوه بر رفع نقایص تشکیلات خودی، ما را در براندازی تشکیلات‌های دشمن یاری می‌کند.


ضد تشکیلات عبارتست از راههایی برای انهدام یا در انزوا قرار دادن تشکیلات حریف. کلیه روش های سخت، نیمه سخت، نرم، هوشمند و اخیراً سریع در این قالب تعریف می شود. فعالیت های ضدتشکیلات طیفی از روشهای سخت ،نرم، نیمه سخت و هوشمند را در بر می‌گیرد.

فهم ضدتشکیلات مستلزم شناخت تشکیلات می‌باشد. کسی می‌تواند یک تشکیلات را از بین ببرد که خود قبلاً در همان تشکیلات یا تشکیلاتی شبیه آن کار کرده است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۴