راحتطلبی یک گرایش زشت و قبیح در انسان است. برای اینکه راحتطلبی در وجود انسان از بین برود خیلی کارها باید کرد. مثلاً پدر و مادرها باید برای فرزندان هفت تا چهارده سالۀ خودشان برنامههایی درنظر بگیرند و در برخی موارد سختگیریهایی نسبت به آنها داشته باشند تا بچهها راحتطلب بار نیایند؛ حتی ممکن است در برخی موارد، محرومیتهای جزئی ولی مؤثر برایشان در نظر بگیرید و بهشان اعلام کنید. مثلاً بگویید: «اگر فلان کار را انجام ندهی، اجازه نیست امروز فلان برنامه تلویزیونی را نگاه کنی، یا با بچۀ همسایه بازی کنی.» در عمل هم واقعاً جدّی و البته همراه با مهربانی و حسابشدگی برخورد کنید. اگر اینطور برخورد کنید، کمکم بچه یاد میگیرد که با تنبلی و راحتطلبی خودش مبارزه کند.
البته مراقب باشید که هدفتان را گم کنید؛ بعضیها به اسم تربیت بچه و اینکه بچه باید یاد بگیرد، درواقع به دنبال راحتطلبی خودشان هستند؛ یعنی هروقت خودشان حال انجام دادن کاری را ندارند، از فرزندشان میخوهند آن کار را انجام دهد؛ اینها چیزهایی است که از ناخودآگاه بچهها پنهان نمیماند و اثر منفی خودش را در تربیت فرزند میگذارد. داشتن برنامههای از قبل فکر شده، یکی از مواردی است که کمک میکند زیاد از هدف اصلی دور نشوید. و البته لازم است پدر و مادر همزمان با راحتطلبی خودشان هم مبارزه کنند، تا نتایح بهتری بگیرند.
... حس می کردم باید بروم ، باید برسم آنجا ، ولی کسی نبود دستم را بگیرد ، مصطفی این دست بود . وقتی او آمد انگار سلمان آمد، سلمان منا اهل البیت . او می توانست دست مرا بگیرد و از این ظلمات ، از روزمرّگی بکشد بیرون .
قانع نمی شدم که مثل میلیون ها مردم ازدواج کنم زندگی کنم و ... دنبال مردی مثل مصطفی میگشتم ، یک روح بزرگ ، آزاد از دنیا و متعلقاتش . اما این چیزها به چشم فامیلم و پدر ومادرم نمی آمد. آنها در عالم دیگری بودند و حق داشتند بگویند نه ، ظاهر مصطفی را می دیدند و مصطفی از مال دنیا هیچ چیز نداشت . مردی که پول ندارد ، خانه ندارد ، زندگی ... هیچ ! آنها این را می دیدند اصلاً جامعه لبنان اینطور بود و هنوز هم هست بدبختانه . ارزش آدم ها به ظاهرشان و پول شان هست به کسی احترام می گذراند که لباس شیک بپوشد و اگر دکتر است باید حتما ماشین مدل بالا زیر پایش باشد . روح انسان و این چیزها توجه کسی را جلب نمی کند. با همه اینها مصطفی از طریق سید غروی مرا از خانواده ام خواستگاری کرد . گفتنند نه .
***
یاد حرف امام موسی افتادم شما با مرد بزرگی ازدواج کرده اید . خدا بزرگترین چیز در عالم را به شما داده . خودش هم همیشه فکر می کرد بزرگترین سعادت برای یک انسان این است که با یک روح بزرگ در زندگیش برخورد کند، اما انگار رسم خلقت این است که بزرگترین سعادت ها بزرگترین رنجها هم در خودشان داشته باشند .
وقتی عقل عاشق می شود عشق عاقل می شود و شهید می شوی...
شهید چمران
دانلود متن کامل روایت عاشقی در شش پرده/ شهید چمران از زبان همسرش "غاده"
مصاحبه با سرکار خانم انجوی امیری همسر محترمه حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد ، که توسط گروه یاس انجام شده است.
خودتون رو معرفی کنید ؟
عارفه انجوی امیری
سال تولدتون ؟
مابین سال های 1300 تا 1400
مدرک تحصیلی تون ؟
لیسانس حقوق ، البته الان توی رشته ام کار نمی کنم ، 10 سال معلم هستم . چون بستر کار فرهنگی در مدارس ، خصوصا دبیرستان وسیع تر و مهیاتر بود و من همه علاقه ام در کار فرهنگی است.
چی تدریس می کنید ؟
عربی و فلسفه و منطق و کلاس های پرورشی در مقطع دبیرستان
چند ساله که ازدواج کردید ؟
8 اسفند 1367 ، روز تولد آقا سید
آقا سید چطور آقا سید شدند ؟
یک سال پیش در چنین روزهایی، هشت نامزد انتخابات ریاست جمهوری به شدت در حال تبلیغات انتخاباتی بودند تا بتوانند با جلب نظر مردم، سکاندار اجرایی کشور شوند.
در آن زمان، اکثر نامزدهای هشتگانه، مسابقه وعدههای جذاب و بزرگ گذاشته بودند و هر یک با دادن شعارهای مختلف تلاش داشتند آراء تودههای مردم را به سمت خود جلب کنند. از نگاه اصحاب فن، کارشناسان و مدیران اجرایی کشور، بسیاری از وعدههای نامزدها در انتخابات سال 1392 با نگاه منطقی، دور از دسترس مینمود، اما شاید مشکلات اقتصادی سالهای اخیر آنچنان مردم را آزرده بود که آنها دیگر به امکان عملی شدن وعدههای نمیاندیشیدند و به ظاهر وعدهها اکتفا میکردند. حسن روحانی یکی از نامزدهایی بود که وعدههای پرشمار و جذابی ارائه میکرد و شاید اشتباه نباشد که بگوییم بیشترین و پرحرارتترین وعدهها را او مطرح میکرد. مثلاً روحانی برای بهبود اقتصاد کشور آنچنان سخن میگفت و از بیعرضگی دولتهای نهم و دهم آنقدر قاطعانه انتقاد میکرد که هر انسان بیطرفی گمان میکرد که اگر امثال روحانی در این چند سال گذشته به جای احمدینژاد رئیس دولت بودند، حتماً تمامی نقاط ایران به گلستان تبدیل شده بود و هیچ یک از مشکلات سالهای اخیر بروز پیدا نمیکرد. در همان گیرودار مسابقه وعده دادن و سیاهنمایی اوضاع کشور از سوی اکثر نامزدها (البته انصافاً به جز حداد عادل و سعید جلیلی)، رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (ره)، سخنان مهمی خطاب به نامزدها مطرح کردند و عملاً ایرادات فاحش شیوههای تبلیغاتی آنان را برشمردند؛ ایراداتی که اگر اصلاح نمیشد در صورت پیروزی در انتخابات، حتماً دامان وعدهدهندگان را میگرفت.
حضرت آیتالله خامنهای ابتدا از سیاهنماییهای مطلق برخی نامزدها درباره شرایط کشور انتقاد کردند و سپس درباره وعدههای پرطمطراق به آنها گوشزد کردند که طوری وعده ندهند که اگر رئیسجمهور شدند، قادر به اجرای آن وعدهها نباشند و به دنبال بهانهجویی بیفتند.
مقام معظم رهبری با نگاه دوراندیشانه خویش، اختیارات گسترده و بینظیر جایگاه رئیسجمهور را نیز یادآور شدند تا بدین ترتیب، راه را برای بهانهجویی احتمالی رئیسجمهور منتخب برای توجیه عدم تحقق وعدههای بلندپروازانهاش و نسبت دادن آن به کمبود اختیارات، ببندند.
رهبر معظم انقلاب همچنین خطاب به نامزدهای ریاست جمهوری، از آنان خواستند قولهایی به مردم بدهند؛ قولهایی درباره عدم حاشیهسازی خود و اطرافیان، تمرکز بر رسیدگی به مسائل اقتصادی کشور و شاید مهمتر از همه عدم امتیاز به بیگانگان با این تصور غلط که «به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را نسبت به خودمان کم کنیم.»
اگر بار دیگر نگاهی به سخنان یک سال پیش مقام معظم رهبری بیندازیم، کاملاً مشخص است که ایشان در تمامی حوزههای چالشی کشور، مسیر درست را به رئیسجمهور منتخب نشان دادند: در اقتصاد بر حل مشکلات تأکید کردند، درباره حاشیهسازی اطرافیان به رئیس دولت تذکر دادند، ظرفیتهای قانونی گسترده رئیس دولت را بازگو کردند و در حوزه سیاست خارجی نیز بر گمان باطل کوتاه آمدن در برابر دولتهای زورگو به بهانه تعامل سازنده با جهان، خط بطلان کشیدند.
بدون تردید، اینک بازخوانی فرمایشات مقام معظم رهبری، بسیار آموزنده است، خصوصاً برای رئیس دولت یازدهم: «(نامزدها) وعدههای نشدنی ندهند. من به نامزدهای گوناگون عرض میکنم جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوی خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جوری وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. کاری را که میتوانید انجام دهید، وعده بدهید. رئیسجمهور در کشور ما و طبق قانون اساسی ما، امکانات فوقالعاده زیادی در اختیار دارد. رئیسجمهور امکاناتش در قانون اساسی، امکانات وسیعی است؛ رئیسجمهور بودجهی کشور را در اختیار دارد، همهی ارکان اجرائی کشور را در اختیار دارد، ترتیب اجرای قوانین را در اختیار دارد، توانائی استفاده از همهی افراد صاحبنظر را در سراسر کشور در اختیار دارد؛ رئیسجمهور در همهی مسائل گوناگون دستش باز است. تنها محدودیتی که برای رئیسجمهور در کشور ما وجود دارد، محدودیت قانون است؛ قانون فقط به او محدودیت میدهد که این هم محدودیت نیست؛ قانون، هدایتکننده است؛ محدودکننده نیست. قانون، راه را نشان میدهد که چگونه حرکت کنیم. آن کسانی که امروز با مردم حرف میزنند، آنچه که توانائی انجام آن را دارند و مردم به آن احتیاج دارند، آن را با مردم در میان بگذارند؛ قول بدهند با عقل و درایت عمل خواهند کرد؛ اگر برنامهای در هر موردی از مسائل دارند، آن برنامه را برای مردم ارائه کنند؛ قول بدهند که با پشتکار و ثبات قدم در این میدان پیش خواهند رفت؛ قول بدهند که از همهی ظرفیتهای قانون اساسی برای اجرای وظیفهی بزرگِ خودشان استفاده خواهند کرد؛ قول بدهند که به مدیریت اوضاع کشور خواهند پرداخت؛ قول بدهند که به مسئلهی اقتصاد - که امروز میدان چالش تحمیلی بر ملت ایران از سوی بیگانگان است - بهخوبی خواهند پرداخت؛ قول بدهند حاشیهسازی نمیکنند؛ قول بدهند دست کسان و اطرافیان خود را باز نخواهند گذاشت؛ قول بدهند که به منافع بیگانگان، به بهانههای گوناگون، بیش از منافع ملت ایران اهمیت نخواهند داد. بعضی با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را نسبت به خودمان کم کنیم، عملاً منافع آنها را بر منافع ملت ترجیح میدهند؛ این اشتباه است.»
به هر روی، اینک فرصت مناسبی است که در آستانه سالگرد انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور یازدهم، وعدههای بزرگ او را مرور کنیم؛وعدههایی که او سال گذشته در چنین روزهایی شهر به شهر سفر میکرد و بر زبان میراند. در این گزارش قصد داریم به طور مصداقی نشان دهیم که چرا معتقدیم بسیاری از وعدههای روحانی، عملی نشده و به بوته فراموشی سپرده شده و بسیاری نیز نقض شدهاند. پیگیری وعدههای روحانی از آن روی، اهمیت بیشتری مییابد که خود وی پس از انتخابات چندین بار بر پایبندیاش بر وعدههایی که به مردم داده، تأکید ورزیده است. همچنین روحانی اخیراً نیز با بیان این که دولت خود را معصوم نمیداند، خواستار نقد سازنده دولتش شده است. بنابراین معتقدیم حداقل خاصیت این گزارش، یادآوری برخی وعدههای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری است که شاید از یاد او رفته باشد. طبیعتاً این گزارش با مرور بر میزان پایبندی روحانی به وعدههایش مشخص میکند که فرامین و توصیههای یک سال پیش رهبر معظم انقلاب، چقدر دوراندیشانه و مدبرانه بود و اگر روحانی همان زمان به فرامین رهبری عمل میکرد شاید امروز با این لیست بلند وعدههای بیعمل روبرو نبود.