وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا

وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا

یادم نمی رود که همه عزتم تویی
من پای سفره تو شدم محترم حسین ع
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ع ...

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۱۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

 

تصویر جزوه سیاستمداری عارفانه
هرچند به ظاهر بعضی گمان می کردند که مرحوم آیت الله بهجت و بهجت‌ها معمولاً وارد حوزه سیاست نمی شوند و عمدتاً‌ تکیه بر مسائل اخلاقی و عرفانی و علمی دارند،‌ ولی حقیقت غیر از این است؛‌ آنان راهرو امامانی هستند که «و ساسة العباد» می باشند. اندیشه های سیاسی ایشان که گاهی در خلال درس یا سخنی یا بیانیه ای صادر می شد که هم اکنون همه موجود باشد به خوبی این نکته را مشخص می کند که ایشان کاملاً مسلط به اوضاع جهان و مسائل سیاسی گذشته و حال جامعه اسلامی بوده اند که در این خصوص به آثاری که درباره ایشان حتی زمان حیات مبارکش به طبع رسیده باید رجوع نمود.
در قسمت اول مقاله ای است در مورد اندیشه سیاسی آیت الله بهجت و در بخش دوم خاطراتی است از شاگردان آن بزرگوار از سیره سیاسی ایشان.
pdfدریافت
حجم: 890 کیلوبایت
برگرفته شده از وبلاگ مهاجر از آدرس اینترنتی mohajer.blog.ir
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۵۳

رعایت تقدم و تأخر در فرهنگ‌سازی

ضرورت توجه به تقدم و تأخر در فرهنگ‌سازی

یکی از نکات مهم در خصوص فرهنگ‌سازی، توجه به این نکته است که برخی مفاهیم و عناصر فرهنگی بر بعضی دیگر تقدم دارند و در جریان فرهنگ‌سازی باید نسبت به این تقدم و تأخرها توجه ویژه داشت. نباید تصور کرد هر اقدام خوبی در فضای فرهنگی حتماً نتیجۀ خوبی خواهد داشت. چرا که گاهی از اوقات یک عملیات فرهنگ‌سازی بدون پیش زمینه‌های لازم، موجب تخریب یک عنصر فرهنگی مثبت می‌گردد. تقدم برخی از امور در فرهنگ‌سازی به این معناست که ابتدا برخی از نگرش‌ها و رفتارها باید در جامعه نهادینه شود تا سپس بتوان بسیاری از امور فرهنگی را اصلاح و یا ایجاد کرد.

برای مثال، نهادینه شدن فرهنگ حجاب نیازمند نهادینه شدن مقدماتی است که بدون آنها پذیرش و فراگیر شدن امر حجاب بسیار دشوار خواهد بود. ما باید در ابتدا برخی از عناصر فرهنگی مقدماتی‌تر را در جامعه زنده کرده و برخی از معارف کلیدی و مقدماتی‌تر را به یک معرفت عمومی تبدیل کنیم، سپس به دنبال نهادینه کردن رفتاری مانند حجاب باشیم. شاید اگر قبل از حجاب، مبارزه با هوای نفس و یا حیا، به یک ارزش مقبول و فراگیر در جامعه تبدیل شود، بهتر بتوان حجاب را نهادینه کرد. دربارۀ پایه‌ای بودن حیا پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «هیچ سخنی مانند این کلام از انبیاء مانند ضرب المثل در میان مردم باقی نمانده است: إِذَا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ» اگر حیا نداری دیگر هر کاری می‌خواهی انجام بده. (عن عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: لَمْ یَبْقَ مِنْ أَمْثَالِ الْأَنْبِیَاءِ إِلَّا قَوْلُ النَّاسِ إِذَا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ؛ امالی صدوق، ص510)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۴۴

چرا باید فرهنگ را مدیریت کرد؟

اجتناب‌ناپذیر بودن شکل‌گیری فرهنگ در جامعه

پدید آمدن فرهنگ برای یک جامعه، و نهادینه شدن عناصر فرهنگی، امری اجتناب‌ناپذیر است. همانطور که برای یک فرد نیز به مرور زمان خلقیات خاصی شکل می‌گیرد، و اگر کسی برنامه‌ریزی ویژه‌ای برای تربیت خود و اکتساب صفات خاصی نکرده باشد باز هم به صورتی خاص و متناسب با زمینه‌های داخلی و محیطی خودش دارای شخصیت ویژه‌ای خواهد شد. جامعه به مرور و تحت تاثیر شرایط گوناگون، بطور طبیعی فرهنگی برای خود پیدا می‌کند.

مقولۀ فرهنگ مثل «تحصیل» علم نیست که اگر فردی اقدام به تحصیل علم کرد، علم بیاموزد و اگر اقدام نکرد، بهره‌ای از علم نداشته باشد. فرهنگ از این جهت مانند «خو» یا «عادتی» است که در یک فرد پدید می‌آید. همان‌طور که در یک انسان، خلق و خو و عادت‌ها به صورت ناخواسته و یا ناخودآگاه هم شکل می‌گیرند، لااقل بخش‌هایی از فرهنگ جامعه نیز به خودی ‌خود شکل می‌گیرد.

اگر انسان هیچ برنامۀ تربیتی برای خود نداشته باشد، باز هم خودبه‌خود یک سری عادات و روحیات را کسب می‌کند. رفتارهای انسان به هر نحوی که باشد، کم‌کم یک سلسله ملکاتی را در او ایجاد، تقویت و یا تضعیف می‌کند. به این ترتیب انسان همیشه در حال حرکت به سمت سقوط یا صعود است و این فرض که انسان در حالت خاصی متوقف شود، فرض دقیقی نیست. معمولاً برای انسان در یک نقطه ماندن اصلاً امکان وقوعی ندارد. برای یک جامعه هم همین‌طور است. پیدا کردن عادت و سرشت برای یک جامعه، که ما آن را فرهنگ می‌نامیم، هم اجتناب‌ناپذیر است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۴۲

مفهوم فرهنگ و عناصر آن

مدیریت فرهنگی عنوانی است مرکب از دو واژۀ «مدیریت» و «فرهنگ». مباحث ما در ذیل این عنوان، بیشتر ناظر به بخش فرهنگ است، نه بخش مدیریتی آن؛ چراکه فرهنگ بخش مهم‌تر این ترکیب به حساب می‌آید. بنابراین هرگاه سخن از «مدیریت فرهنگی» به میان می‌آید، نخستین مسأله‌ای که باید بدان پرداخته شود، مفهوم فرهنگ است. اگر مفهوم فرهنگ به درستی روشن شود و ابعاد مختلف آن به خوبی‌ مورد بررسی قرار گیرد، خودبه‌خود راه برای پرداختن به مدیریت در عرصۀ فرهنگ هم باز خواهد شد.

برای فرهنگ تعاریف گوناگونی ارائه شده است،[1] این تعدد تعاریف به قدری است که ارزیابی همۀ آنها در این مجال نمی‌گنجد، ولی پس از بررسی این تعاریف و توجه به کارکردی که اینگونه مباحث فرهنگی از این تعاریف نیاز دارد، می‌توان گفت: «فرهنگ» یعنی آنچه که در یک جامعه «مرسوم» است و یا در بین افراد آن جامعه «رواج» دارد. البته ممکن است موضوعات مختلفی در میان افراد یک جامعه رواج داشته باشد، ولی یک عنصر فرهنگی به حساب نیاید. ما هم نمی‌خواهیم فرهنگ را مساوی رواج‌یافتگی قلمداد کنیم، اما قدر مشترکی که برای همۀ مصادیق فرهنگ یا امور فرهنگی می‌توان یافت، همین رواج‌یافتگی یا مرسوم بودن است. بنابراین بارزترین ویژگی‌ای که می‌توان در تعریف فرهنگ اخذ کرد، رواج‌یافتگی یک امر در جامعه است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۳۹

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۱۴

بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى

پس از پایان پانزدهمین اجلاس رسمی دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری

بسماللهالرّحمنالرّحیم
خدا را سپاسگزاریم بر توفیقى که عنایت فرمود که ما زنده بمانیم در یک جلسهى دیگر در این جمع با عظمت حضور پیدا کنیم و مطالبى را بشنویم و مطالبى را عرض کنیم. تشکّر میکنم از رئیس محترم مجلس خبرگان(۱) که با وجود اینکه برایشان سخت هم هست در عین حال مقیّدند که این مجلس را در سر وقت تشکیل بدهند و وقت بگذارند و نیرو بگذارند، و همچنین از کلّیّهى آقایان محترم.
در اهمّیّت این مجلس خیلى صحبت شده، هم ما عرض کردهایم، هم خود شما آقایان مکرّر بیان کردهاید؛ در مجموعهى ارکان نظام اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، این مجلس جایگاه ویژهاى دارد. لکن گاهى به مناسبتهایى که پیش مىآید - چه در اوضاع داخلى، چه در مجموعهى مسائل جهانى - اهمّیّت این مجلس و اجتماع اینهمه از علما و بزرگان و متنفّذینِ روحانى در بلاد و مجتهدین و مانند اینها، اهمّیّت ویژهاى پیدا میکند؛ بهنظر ما دوران کنونى از جملهى این دورانها است، یعنى مسائل مهمّى در جریان است در پیرامون ما؛ چه مسائلى که مستقیماً به ما ارتباط پیدا میکند، و چه مسائلى که ولو بهطور مستقیم با ما مربوط نیست لکن نمیتوانیم از کنار آن آسان بگذریم؛ از اینگونه مسائل امروز در دنیا و در منطقه زیاد است. اوضاع عمومى - چه در آسیا، چه در آفریقا، چه در اروپا - اوضاع پیچیدهاى است، اوضاع مهمّى است؛ و نظام جمهورى اسلامى طبعاً حرفى خواهد داشت در قبال این نظام، و خودنگرى و بازیابىِ وظیفه جزو مسئولیّتهاى همهى ما در این دوران است. عرض کردیم، هم در دنیا معضلات زیادى وجود دارد، هم اثر گذارى جمهورى اسلامى در معادلات منطقه بلکه گاهى در معادلات جهانى بیش از همیشه است؛ بنابراین همهى ارکان نظام از جمله این مجلس، باید نگاه مبتکرانه و اساسى به مسائل داشته باشند؛ هم به حیث وظیفهى شخصى و ذاتى علما - که علما هادیان امّتند و وظایفى دارند و مردم را باید روشن کنند؛ در نظام اسلامى وظیفهى علما فقط گفتنِ مسئلهى نماز و روزه نیست، مردم را بیدار میکنند، هوشیار میکنند، حقایق را به مردم میگویند، بصیرتافزایى میکنند - هم به حیث اعتبار این مجلس که یک نهاد حکومتى است، وظایفى بر عهده است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۰۸
توصیه های یک دیپلمات به عباس بن علی(ع)
آقا جان سلام! راستش خیلی وقت بود که می خواستم چند کلمه خودمانی با شما درد دل کنم. نمی دانم! شاید هر کس دیگر غیر از شما بود، از کلمه درد دل استفاده نمی کردم. شاید صراحتا می گفتم می خواهم چند خط انتقاد کنم، گله کنم یا یک چیزی توی همین مایه ها! اما خب چه کنم که احترام شما خیلی واجب است و الان هم که دارم این حرف ها را می زنم، دست و پایم می لرزد و قلبم دارد از جا کنده می شود.
قبلش البته باید این نکته را بگویم که بنده خودم از ارادتمندان شما هستم و همین مراسم عزاداری دهه ی اول محرم، که همه ساله توی وزارت خانه برگزار می شود به همت من بوده و خودتان هم که حتما شاهد بوده اید که چقدر تلاش می کنم تا این مراسم با مشارکت هرچه بیشتر کارکنان وزارت برگزار شود.
منظور اینکه یک وقت خدایی نکرده از حرف هایی که می خواهم بزنم سوءتفاهم پیش نیاید!!
می دانید آقا جان؟! چند وقت است دارم به این فکر می کنم که آیا نمی شد جوری عمل کرد که در عاشورای سال 61 هجری آن فاجعه ی بزرگ پیش نیاید؟! واقعا نمی شد؟!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۱۹
حجت الاسلام حسن آبادی: رسیدم خدمت آقا شیخ رجبعلی خیاط و گفتم آقا نصیحتی کنید. آقا فرمودند نجاری بلدی؟ گفتم اتفاقا من نجارم، گفت: یک در بساز و بگذار برای قلبت، نگذار هر کسی وارد قلب تو شود، اینجا کار من می لنگد، قلبم دست خودم نیست، این قلب حرم خداست. چرا این و آن باید بیایند در این قلب؟
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۲ ، ۰۴:۵۸
حجت الاسلام والمسلمین جاودان: در یک جلسه ای خدمت آیت الله مصباح بودیم، ایشان هرچه که می خواستند بگویند، ابتدا در دهانشان مزه مزه می کردند و بعد می گفتند. وقتی انسان تربیت شود، اینگونه می شود. هر نگاهی که می خواهد بکند، با حساب نگاه می کند. هر حرفی که می خواهد بزند، با حساب حرف می زند. هر قدمی که می خواهند بردارد، با حساب برمی دارد. هر رفیقی که انتخاب می کند، با حساب انتخاب می کند.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۲۲
ما بی تو دل به لذت عالم نمی دهیم.../عشق تو را به عالم و آدم نمی دهیم
هر روز در نبودن تو پیرتر شدیم.../در سینه مان هوای به جز غم نمی دهیم
سر باز کرده در هوست زخم هایمان.../زخمی که هیچ وقت به مرهم نمی دهیم
از جام مهر و عشق تو در قلبهایمان/یک جرعه را به چشمه زمزم نمی دهیم
آقا بیا اگر چه نداریم توشه ای.../جز جان خویش در ره همدم نمی دهیم
دار و ندارمان دل و دل دادن به توست.../هر چند وسعمان نرسد کم نمی دهیم(مهدی شوریده)
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۲۷