وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا

وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا

یادم نمی رود که همه عزتم تویی
من پای سفره تو شدم محترم حسین ع
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ع ...

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۰۳
هر چه حرمت پدر در جامعه و خانواده‌های ما افزایش پیدا کند، برآیند کلی آن این خواهد بود که ظلم در خانواده‌ها کمتر خواهد شد.
هر چه مردسالاری، به معنای منطقی و معقول کلمه، جا بیفتد طبیعتاً برکاتی خواهد داشت. پدری که حرمت داشته باشد، اتفاقاً احساس مسئولیت بیشتری پیدا می‌کند که مبادا ظلم بکند. اگر به یک مرد شریف بگویند: «آقا تو پدر هستی، یعنی رئیس و صاحب اختیار این خانواده‌ای» خیلی خودش را جمع می‌کند، و دیگر ظلم نخواهد کرد.
یهودی‌های صهیونیزم، وقتی می‌خواستند ملت‌های مسیحی را از هم متلاشی کنند، تا بتوانند سرپرستی آن جوامع را به دست بگیرند، یکی از کارهایی که کردند این بود که در جوامع مسیحی «حرمت پدر» را شکستند. گاهی حرمت پدر را به عنوان ظلم به زن، و گاهی  به این عنوان که مقابل خواسته‌های فرزندان می‌ایستند، شکستند.
در افکار عمومی، محبت مادر به فرزند ضرب‌المثل است، اما در احسن القصص قرآن، نمونۀ اعلای محبت، محبت پدر به فرزند است. نکتۀ اصلی داستان سورۀ یوسف، عشق زلیخا به یوسف نیست، بلکه محبّت یعقوب به یوسف است که یعقوب در فراق فرزندش از شدت محبت و فراق او چشمانش سفید می‌شود و بوی پیراهن یوسف را از فرسنگها دورتر متوجه می‌شود و با بوی پیراهنش بینا می‌شود. محبت ابراهیم به اسماعیل نمونۀ دیگری از محبت پدر به فرزند در قرآن است.
حاج آقا پناهیان
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۴۱
وقتی همه دین را فراموش می‌کنند تو در اوج در یاد خدا باش! وقتی همه دنیاپرستی می‌کنند تو در اوج خداپرستی کن! وقتی همه بی‌دینی را به نمایش می‌گذارند تو دینداریِ خودت را به نمایش بگذار در اوج! این راه اصلاح جامعه است!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۴۳

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۴

از 50 سال برگزاری مجلس اباعبدالله(ع) تا توجه ویژه به همسر و خانواده

ایشان در خانواده هم رفتارش حساب و کتاب داشت. این نبود که همه وقت‌ را بگذارد برای خانواده یا اینکه هیچ وقتی نگذارد. ایشان وقت‌های مخصوص عبادت، مطالعه درس و فکر و ذکر داشتند، همچنین سه وعده غذایی با خانواده صرف می‌کردندگاهی می پرسیدیم چرا این همه زیارت نامه طول می کشد؟می فرمودند: ما کسانی را دیدیم چهار ساعت زیارت حرمشان طول می‌کشید. وقتی می پرسیدند برای چی؟، می‌گفت خودم را در بهشت می‌بینم، چطور بیرون بیایم

حضرت آیت الله بهجت یکی از برجسته ترین مراجع معاصر شیعه و هم زمان، از پارساترین و متقی ترین علماء بلکه از سرآمدترین عرفای شیعی است که عبودیت خویش را تا قله تهذیب رساند. آن بزرگوار که از برجستگان مراجع تقلید معاصر به شمار می‌رفتند، معلم بزرگ اخلاق و عرفان و سرچشمه فیوضات معنوی بی‌پایان بودند. دل نورانی و مصفای آن پارسای پرهیزگار، آیینه‌ روشن و صیقل یافته‌ الهام الهی، و کلام معطر او راهنمای اندیشه و عمل رهجویان و سالکان بود.

حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی بهجت سبک زندگی این عارف روشن ضمیر را تشریح کرد.

سبک زندگی فردی آیت الله بهجت

*از سبک زندگی فردی آیت الله بهجت در منزل (نوع و مقدار غذا، مقدار خواب و ...) و نحوه تعامل با خانواده و فرزندان، در مجموع سال هایی که در خدمت پدر بزرگوارتان بودید، بفرمایید؟

خوب قهراً یک انسان خودساخته، می‌داند چه اندازه غذا بخورد. ایشان طوری غذا نمی‌خورد سنگین شود، این جور که ماها می‌دیدیم، غذا بسیار ساده بود، دو وعده را معمولاً با نان و چای سپری می کرد. صبح نان و چای با پنیر و گاهی این اواخر با مقداری گردو معمولاً غذای ایشان برای نهار کته بود یا آب خورشت یا نیمرو. در هفته، تنها دو مرتبه غذایی می‌خورد که گوشت داشته باشد. هر چند گوشتش را نمی‌خورد و بیشتر آب آن را روی برنج ریخته و نرم کرده و با نان می‌خورد.

هفته ای دو بار در شب های جمعه و چهارشنبه جمکرانی ها به عنوان مهمان برای ما آبگوشت درست می‌کردند. شبهای چهارشنبه بعضی می‌رفتند جمکران، آبگوشت درست می‌کردند.

در مقابل، کار و تلاش علمی بسیار زیادی داشتند. اگر غذاهای خوب در خانه می‌آمد، ما می‌خوردیم. غذاهای ساده را ایشان مصرف می‌کرد، حتی تا سن نود سالگی، مادرم می‌گفت این حسرت به دلم ماند یک مرتبه به من بگوید فلان غذا را برای من درست کن. این اواخر، می‌گفت برای من چیزی درست نکنید، اگر شد من نان و اشکنه می‌خورم، یا همان کته را با یک اشکنه می‌خورم؛ یا نهایتاً نیمرویی می‌خورم. یا اگر سرما خورده بود؛ یک فرنی؛ البته در این اواخر، هم با تجویز پزشک، چند روزی در هفته، شیر میل می کرد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۳۹

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۵۱

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۴۵

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۲۷

پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت.

پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پُرترِه زیبا از او نقاشی کنند.

اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه می‌توانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟سرانجام یکی از نقاشان گفت که می‌تواند این کار را انجام دهد و یک تصویر از پادشاه نقاشی کرد.

نقاشی او فوق‌العاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانه‌گیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده!!!

چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنان...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۲۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۲۰